loading...

کتاب _ زندگی

فکر میکنم کتاب نقش مهمی توی زندگی داره تا جایی که تجربه ی مستقیم امور باعث آسیب هایی خاص میشه ولی کتاب بخوانیم کمتر دچار آسیب میشیم...

بازدید : 367
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 4:14

این روز‌ها که پائیز ۹۸ را پشت سر می‌گذاریم، رفتارهای مردمان شهر عجیب تلخ است و البته خنده آور... با دوستان حرف می‌زنیم، می‌گویند بنزین گران شده، بدبخت شدیم، دیگه باید ماشین رو بیرون هم نیاوریم. بعضی‌ها نظرشان این است که باید صدای مردم در بیاید، یکی نیست بگوید صدایت را در بیاور ببینم چه شکلیست، ببینم کفش دور کفشش پاره است یا خیر؟! وقتی سوار تاکسی می‌شویم، که عمدتا پراید داران شهرند موقع سوار شدن جواب سلام را با حالتی هر روزی دیگر نمی‌شنویم، فکر میکنم رانندگان شب فکر میکنند چطور فردا طوری رفتار کنیم که مسافران از همان ابتدا کار دستشان بیاید که امروز مثل دیروز نیست، یعنی خوابمان را می‌بینند که از فردا تصمیم به کشتن گربه در حجله بگیرند. در حین رانندگی بعضا صدایشان می‌آید که یک جمله‌‌‌ای می‌گویند و اگر مسافر همراهی کند، ادامه میدهند شروع می‌کنند به گفتن بدبختی‌ها و البته باز هم نقل مجلس و هدف غایی همان گرانی بنزین و آماده کردن ذهن مسافران برای گرفتن ۵۰۰ تومان بیشتر است. آخرسر که می‌شود، پول را می‌دهیم اگر کم باشد آنچنان چشم خیره می‌کنند که انگار ما فرزندان فریدون هستیم، جوری که از هزار ناسزا بدتر باشد. بلاخره ممکن است مسافری مقاومت کند به همین دلیل رانندگان این اشارت‌ها را لازم می‌بینند. عده‌‌‌ای دیگر از رانندگان اما برخوردی دیگر دارند. برای نمونه وقتی پولمان درشد است و پول خورد ندارند می‌گویند برو در امان خدا، انگار وقتی می‌بخشند بلافاصله سر به سوی خدایشان می‌چرخانند، من اینم ببین یه جا جبران کن هرچه سریع تر بهتر...

بیان و سکوت... روانشناسی اجتماعی ترجمه شده اما...
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 16
  • بازدید کننده امروز : 13
  • باردید دیروز : 20
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 38
  • بازدید ماه : 231
  • بازدید سال : 2375
  • بازدید کلی : 5317
  • کدهای اختصاصی